چهار ماه دوم از چهارمین سال زندگی
سلام عزیزدلم خداروشکر که چهار ماه دیگه رو بسلامتی و شادی کنار هم گذروندیم. تا آخر تابستون رو نوشته بودم و الان از چهارمین پاییز زندگیت برات میگم. هفته اول پاییز چون هوا هنوز گرم بود سه تایی رفتیم پیک نیک کنار رودخانه جاجرود و چون وسط هفته بود و خلوت بود باز راحت رفتی توی رودخونه و بازی کردی.آفتاب تند بود و چون هزار ماشالله پوستت سفیده،خیلی زود میسوزی.واسه همین حسابی به صورت و دست و بدنت کرم ضد آفتاب زدم .اما بازم سوختی و از فرداش پوستت ورقه ورقه بلند میشد حسابی کیف کردی و لاکپشت و خرچنگ دیدی و بازی کردی و در آخر به زور از آب بیرون آوردیمت ولی تجربه خیلی جالب و خوبی برات بود و لذت بردی قربونت برم. ...
نویسنده :
مامانی
22:20